برای تک نهال زندگی ام

لحظه های با تو...

1393/2/29 11:42
نویسنده : مامی
324 بازدید
اشتراک گذاری

پسر خوشگل مامان دیگه داره کم کم دو ساله میشه....این روزها با همه وجود بهت نگاه میکنم دلم میخواد از لحظه لحظه با تو بودن استفاده کنم دلم میخواد تک تک خاطرات با تو بودن و مدام مرور کنم تا یه وقت فراموشم نشه
فراموشم نشه لحظه لحظه قد کشیدن و بزرگ شدن تو رو
فراموشم نشه شیرین زبونیات و...
فراموش نکنم کارهای با مزه و نگاه قشنگت و ....
تو چشات که نگاه میکنم فکر میکنم عاشق ترین مادرم ....
همش افسوس میخورم که این روزها زود میگذره و میرسه یه روزی که تو حالا چه برای درس خوندن یا کار از ما جدا میشی...و بعدشم انشاله ازدواج میکنی و دیگه کمتر هم و میبینیم .
با این مقدمه خواستم بگم که همیشه و در هر حالی که باشم و هر جا که باشی خیلی دوست دارممممم
این و بدون که وسعت جایی که تو قلب مامان داری هر روز بیشتر و بیشتر میشه عزیز دلم

خوب از شیرین زبونیات بگم که عاشق صداتم....به بابایی میگم ببین پسرمون چقدر خوش صداست!
الان دو روزه که من و با یه لحن خیلی قشنگ صدا میکنی
دم به دقیقه میگی.............مامانیییییی!مامانییییییی!فقط میخوایی بدونی که مامانی کنارت هست
وقتی کنار هم خوابیدیم چشای قشنگت و باز میکنی دستت و ر و دست مامان میذاری و با آرامش دوباره میخوابی
به پنگه میگی .....مشه(م با فتحه و شین با تشدید)
لامپ.....لاپ
شیر....شی
اتو.....اتو(ت با تشدید)
عاشق ماشین و موتور و دوچرخه های بزرگترا هستی
مخصوصا کامیون و سوار شدن اون و خیلی خیلی دوست داری اگه سوار شی اصلا پیاده نمیشی
بعد از ظهرها که پارک میریم هم فقط میخوای بدوی و به هیچ عنوان تو ماشین نمیشینی که برگردیم خونه

خلاصه برنا ای داریم با تو...بای بای

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

کيانا-مامان آوا
30 اردیبهشت 93 8:42
جوووووونم خوشحالم اين لحظه هاي قشنگ رو تجربه ميکني.ان شاله هميشه شاد و سلامت باشيد.